مرتضی حسینی/
10 آذرماه برابر با شهادت آیتالله سید حسن مدرس (1249 - 1316)، روز مجلس نامگذاری شده است. مدرس که به نوشته ملکالشعرای بهار در سادگی، شهامت، جوانمردی، پاکدامنی و میهندوستی سرآمد بود و با حلم و بردباری بینظیر خود در ارتباط با دیگران حتی مخالفانش «هیچگاه متوسل به حربه دین و سلاح مذهب علیه دیگران نگردید».
او شخصیتی مذهبی بود که در مقاطع تاریخی مهم زیست خود نسبت به تحولات اطرافش بیتفاوت نبود و گامی پیشتر نهاده و در عرصه سیاست، کنشگری فعال بود. او بر این نظر بود که معنی ندارد دولت و ملت، سیاست و دیانت، دوتا باشد؛ چون پیامبر اکرم(ص) که مؤسس دیانت بود، رئیس سیاست نیز بود. به اعتقاد وی، وقتی بین این دو، اختلاف پیدا شد، ممالک اسلامی ضعیف شدند.
مدرس همچنین هدف خود و سایر آزادیخواهان و وطن دوستان در برقراری مشروطه و تأیید قانون اساسی را از بین بردن اختلافات بین خواص و عوام میدانست و در این مسیر بر قانون تأکید میکرد. او با تیزبینی و هوشمندی اخذ تجربیات و رویههای عملی از غرب را در نحوه اجرای قوانین امری مطلوب برمیشمرد. برای مثال در مشروح مذاکرات چهارمین دوره مجلس شورای ملی به تاریخ 30 مهر 1300 به هنگام بحث بر سر اصلاح وزارت عدلیه میگوید: اگرچه ماهیت مسائل حقوقی و جزایی همان است که در قانون اسلام است، اما کیفیت اجرا و طرز اداره باید به وضع سایر نقاط دنیا باشد که مردم ما بگویند ما هم داخل تمدن شدهایم. او با آگاهی به احکام مذهبی و تاریخ اسلام این ترتیبات را حتی در زمان خلفا نیز موجود میداند، اما میراث استبداد را جدایی از این پیشینه و جنگ با اهالی علم برمیشمرد.
جز اینها، شجاعت و صراحت زبان او حتی در مواجهه با رضاشاه خود یکی دیگر از شاخصهای اخلاقی است که در راستای وطندوستی و مصلحت عمومی به کار گرفته میشد. آنچه درنهایت به حذف فیزیکی مدرس توسط رضاشاه منجر شد. برای مثال مدرس شجاعانه تصمیم به استیضاح سردار سپه گرفت. در جلسه استیضاح نیز وقتی حامیان سردار سپه شعار «مرگ بر مدرس زندهباد سردار سپه» سر دادند، مدرس نیز فریاد زد: «زندهباد مدرس مرگ بر سردار سپه». او از مخالفان جدی جمهوری رضاخانی بود و تا آخر پای ایده خود ایستاد.
ورای همه مصادیق تاریخی که از مواجهه مدرس از پیدایش رضاخان تا رضاشاه شدن، موجود است و رویکرد ضد استبدادی او را به نمایش میگذارد، میتوان به مصادیقی اشاره کرد که با توجه به مناسبت روز مجلس میتواند برای نمایندگان و تمامی مقامات انتخابی پندآموز باشد. نقلشده روزی مدرس هنگام بازگشت از مجلس به بقالی رفت، در حین خرید به شرح اتفاقات آن روز مجلس، نطقهایش و مسائل سیاسی برای شخص بقال، پرداخت. یکی از نمایندگان که همراه او بود به اعتراض گفت اینها را چرا برای بقال میگویی؟ گفت: «چون این موکل من است و باید بداند و حق آن است که مردم از مسائل سیاسی و اجتماعی و روابط کشورها خبر داشته باشند».
میتوان این رویه را با برخورد برخی نمایندگان فعلی مجلس با مردم مقایسه کرد. اینکه نمایندگی یعنی وکالت داشتن از مردم و بیشترین تعامل نمایندگان و مجلس باید بر مبنای تعامل با مردم باشد. درحالیکه یکی از آسیبهای جدی مجلس شورای اسلامی، ضعف تعامل با شهروندان است که حتی موجب کاهش جایگاه آن در اذهان عمومی شده است.
بنابراین میتوان سید حسن مدرس را نمود یک نماینده مطلوب معرفی کرد؛ نمایندهای که در یک ساختار مستبد و فاسد بر آرمانهای خود ایستاد و از وکالت مردم کوتاه نیامد. او در جامعه نابسامان آن روزها از ایدهآلهای یک نماینده آرمانی کم نگذاشت و تمام تلاش خود را برای احقاق حقوق مردم به کار گرفت. امروز اما تا نام او به گوش میرسد و یا میخواهند از او یاد کنند به این نقل او که «سیاست ما عین دیانت ماست» اشاره میکنند و ساده از او میگذرند؛ اما در کنار این نقل مهم، میتوان به رویه نمایندگی او و تجربه زیسته-اش رجوع کرد و نکات ارزندهای را استخراج کرد. آنچه سندی بر آزادیخواهی، وطنپرستی و مردمدوستی اوست و میتواند الگویی از عملکرد یک نماینده مطلوب را در اختیار گذارد؛ نمایندهای که با وجود ضعفهای موجود با اتکا به ظرفیتهای ممکن راهی برای حل مسائل مردم یا موکلان خود بیابد و در پی منافع فردی، محلی یا گروهی خود نباشد.
نظر شما